نبینی شتربرنوای عرب
که چونش برقص اندرآردطرب؟
شترراچوشوروطرب درسراست
اگرآدمی را نباشد،خراست
(سعدی)
روی زشت،گرزشت نمایددرآینه
مردحکیم خرده نگیردبرآینه
نقش تودرزمانه بماندچنان که هست
تاریخ حکم آینه داردهرآینه
(وثوق الدوله)
گل نعمتی است هدیه فرستاده ازبهشت
مردم کریم ترشوداندرنعیم گل
ای گلفروش گل چه فروشی برای سیم
وزگل عزیزترچه ستانی به سیم گل
(کسائی مروزی)
هرچه آن برتن توزهربود
برتنمردمان مدارتونوش
ندهی داد،دادکس مستان
انگبینخرمباش وزهرفروش
(معنوی بخارائی)
توراگفتارمن امروزپنداست
چومی تلخ است لیکن سودمنداست
برادرچون مرازوننگ باشد
همان بهترکه زیرسنگ باشد
چوابرآمدتوبابارانش مستیز
به زودی ازگذارسیل برخیز
(فخرالدین اسعدگرگانی)
درختی که تلخش بودگوهرا
اگرچرب وشیرین دهی مرورا
همان میوهی تلخت آردپدید
ازوچرب وشیرین نخواهی مزید
(ابوشکوربلخی)
خون خودراگربریزی برزمین
به که آب روی ریزی درکنار
بت پرستیدن به ازمردم پرست
پندگیروکاربندوگوش دار
(ابو سلیک)
دانش وخواسته است نرگس وگل
که به یک جای نشکفندبه هم
هرکه رادانش است خواسته نیست
وانکه راخواسته است دانش کم
(شهیدبلخی)
چون گام درین خانه ی شربگذارید
انگارکه گام درسقربگذارید:
جائی که سروددانته ک:"ای آمدگان
امیدنجات پشت دربگذارید"
(دکتراسماعیل خوئی)
اندوهش،باآب ِروان میماند
شادیش به باغ ارغوان میماند
گوئی پیری،روبمیر،کاین نخل بلند
صدسال دگرنیزجوان میماند
(دکتراسماعیل خوئی)