گرمی نخوری طعنه مزن مستان را
بنیادمکن توحیله ودستان را
توغره بدان مشو که می می نخوری
صدلقنه خوری که می غلامست آنرا
(خیام)
...
توچیستی ای شب غم انگیز
درجستجوی چه کاری آخر؟
بس وقت گذشت وتوهمانطور
استاده به شکل خوف آور
تاریخچه ی گذشتگانی
یارازگشای مردگانی؟
(نیما)