قطره ی محال اندیش

...بیاکه قاعده ی آسمان بگردانیم...

قطره ی محال اندیش

...بیاکه قاعده ی آسمان بگردانیم...

برای پروانه

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش 

می سپارم به توازچشم حسودچمنش 

(حافظ)

برای پروانه

درمیخانه ببستندخدایامپسند 

که درخانه ی تزویروریابگشایند 

(حافظ)

برای پروانه

چه جای شکروشکایت زنقش نیک وبداست 

چوبرصحیفه ی هستی رقم نخواهدماند 

(حافظ)  

گشت بیمارکه چون چشم توگرددنرگس 

شیوه ی تو نشدش حاصل وبیماربماند 

(حافظ) 

محتسب شیخ شدوفسق خودازیادببرد 

قصه ی ماست که برهرسربازاربماند 

(حافظ)

برای پروانه

می خوردن وشاه بودن آئین من است 

فارغ بودن زکفرودین دین من است 

گفتم به عروس دهرکابین توچیست؟ 

گفتادل خرم توکابین من است 

(حکیم عمرخیام)