مطرباپرده بگردان وبزن راه عراق
که بدین راه بشدویاروزمایادنکرد
(حافظ)
چه جای صحبت نامحرمست مجلی انس
سرپیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
امروزکه نوبت جوانی منست
می نوشم ازآنکه کامرانی منست
عیبم مکنیداگرچه تلخست خوش است
تلخ است ازآنکه زندگانی منست
(خیام)
بس نکته غیرحسن ببایدکه تاکسی
مقبول طبع مردم صاحب نظرشود
(حافظ)َ
ترسم که اشک درغم ماپرده درشود
وین رازسربه مهربه عالم سمرشود
ای همه ی کودکی ها!
برچه سبزه ای ندویدیم
که شبنم اندوهی برمانفشاند؟
(سهراب سپهری)